و داستان دختري است با چشمان بهاري او كه بي وقفه مي گذرد در شبي زمستاني ، از درون تند باد و برف ولي کسي دختري با چشمان بهاري را ياري مي دهدو اما او چه آرام خاموش ميشودو زيبايش را چه بي دريغ نثار رويش گلهاي بهـــاري ميكند ...
ل.ي.ل.ا[گل]